• پرنیان شب

    0

    برشی از کتاب :

    از بین پرده اتاق دیدمش حق با سیامند بود خالکوبی دقیقاً همون بود اما روتن یه دختر؟ از رفتارش مشخص بود هیچی نمیدونه چندبار موهای مشکیش رو کنار زد و به خالکوبی تو آینه خیره شد. حتی روی خالکوبی دست کشید، اما چطوری ممکنه هیچی ندونه؟! باید میفهمیدم اینجا خونه کیه از رو درختی که بودم آروم پایین پریدم پیرمردی که داشت از کوچه رد میشد با تعجب نگاهم کرد لبخندی زدم و به سمت ماشین .رفتم از رانندگی تو شلوغی متنفرم، اما تو روز روشن چاره دیگه ای نیست زنگ زدم به سیامند، مهم نیست که دختره مهم اینه حالا که بعد از این همه سال کسی پیدا شده که این خالکوبی رو داره اون باید مال ما بشه.

    375,000 تومان
    خرید محصول