-
کتاب پارسیان و من – جلد دوم
0معرفی کتاب پارسیان و من، جلد دوم؛ راز کوه پرنده
راز کوه پرنده دومین جلد از سهگانه پارسیان و من نوشته آرمان آرین است. این سهگانه شامل داستانهایی تاریخی و فانتزی است که مخاطب را به دنیای اساطیر ایرانی و پادشاهان هخامنشی میبرد و با شخصیتهای افسانهای ایرانی همانند کاوه و فریدون و ضحاک و پادشاهان پارسی همچون کوروش بزرگ همراه میکند.در این سه گانه، اسطوره، حماسه و تاریخ ایران باستان به قلمی نو و شیوا در قالبی داستانی فانتزی ریخته شده است.
آرمان آرین برای نگارش این سهگانه برنده جوایزی از جمله جایزه بیست و سومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۴)، لوح تقدیر از جشنواره مهرگان ادب (پکا) (۱۳۸۴)، جایزه پنجمین دوره کتاب سال شهید غنیپور (۱۳۸۴)، لوح تقدیر از جشنواره مهرگان ادب ۱۳۸۵ و لوح تقدیر IBBY دانمارک شده است.
درباره کتاب پارسیان و من (جلد دوم : راز کوه پرنده)
سیاوش نوجوان دیگری است که در جلد دوم پارسیان و من از تونل زمان وارد دنیای حماسهها میشود. او همراه سیمرغ میشود، به داستان هفتخوان رستم میرود و در نبردهای قهرمانان ایرانی و غم و شادی شان شریک میشود. او همراه قهرمانان ایرانی خودش را برای رستاخیزی بزرگ آماده میکند.خواندن سهگانه پارسیان و من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای تاریخی و اساطیر ایران
درباره آرمان آرین
آرمان آرین نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی است. او به تاریخ و فرهنگ ایران باستان علاقه دارد و بیشتر آثارش ریشه در اساطیر کهن ایرانی دارند. هر چند که آرین را بیشتر نویسنده داستانهای فانتزی حوزه کودک و نوجوان می دانند اما مخاطبان آثار او محدود به این حوزه سنی نمیشوند و آثارش مخاطبانی از گروههای سنی مختلف را با خود همراه میکنند.آرمان آرین در نوشتههایش موفق شدهاست تا با در هم آمیختن مطالعات حوزه سینما و همچنین دانش گسترده در اسطورهها، تاریخ و ادیان ایرانی، آثاری تصویری، دراماتیک و خیالانگیز بیافریند.
گوشواره تلخ، سپتیمان، افسوننامه و غوغای خموش نام برخی از آثار این نویسندهاند.
بخشی از کتاب پارسیان و من (جلد دوم: راز کوه پرنده)
من با حیرت به بیابان برهوتی که اطراف ما را فرا گرفته بود، نگریستم. آیا پیرمرد حقیقت را میگفت؟! یا اینکه دیوانهی خیالبافی بود که تصوّراتی برای خود میپرداخت؟ پیرمرد که انگار ذهنم را خوانده بود زمزمه کرد: اینجا را بر تو ظاهر خواهم ساخت تا بدانی که هیچ چیز نمیدانی!و عصای سیاهش را که هفت گرهی پیچ در پیچ بر چوبِ خود داشت بالا برد و چرخی داد و به سوی تپّهی بزرگ، نگاه داشت.
با تعجّب به حرکات جادوگر نگریستم. صدای همان نجوای مرموز بر فراز شنزار دوباره در گوشم پیچید که با زبانی نامفهوم امّا پرطنین، چیزی را زمزمه میکرد!
جادوگر، چشمانش را بست و عصایش را به سوی تپّه پرتاب کرد. عصا در شنها فرو رفت و لحظهای بعد درست از نقطهای که عصا فرو رفته بود، شنها باز شدند!
بله! شن، نرم و آهسته، از لبهی شکافی که باز و بازتر میشد، فروریخت، تا اینکه دهانهی ورودی یک کاخ در برابر ما آشکار شد!
پیرمرد، عصایش را برداشت و به من اشاره کرد تا به دنبالش وارد کاخ شوم. چنین کردم و لحظهای بعد درون یک تالار با شکوه که سراسر از طلا بود، پا نهادیم! پیرمرد، خندهکنان پیش رفت و گفت: اینجا کاخ پادشاهی بوده است که بر شهری که گفتم حکومت میکرد. آن زمانها اینجا بیابان نبود، بلکه جنگلی انبوه در کنار دریایی بیانتها محسوب میشد و در آبادانی، شکوهمندترین شهر تمام جهان بود!
دانلود نسخه الکترونیکی پارسیان و من راز کوه پرنده
خرید نسخه کاغذی پارسیان و من راز کوه پرنده
خرید نسخه کاغذی مجموعه پارسیان و من
-
کوازار (1)(فرشتگان و شیاطین)
0سوار ماشینم شدم و درها رو قفل کردم. این منطقه خیلی امن نبود و این ساعت حسابی خلوت و خطرناک میشد. راه افتادم؛ حداقل از اوج ترافیک گذشته بود و زودتر به خونه میرسیدم.
در دو سال گذشته هیچوقت زودتر از ساعت 7 عصر خونه نبودم و باورم نمیشد حالا بعد از دو سال کدنویسی و تلاش شبانهروزیم، داشت جواب میداد. یه شبکۀ کامل درست کرده بودم که نوسان انرژیِ هرجای شهر رو میتونست ردیابی کنه. از نظر خودم شاهکار بود؛ اما فردا باید کارهای دو ماه گذشتهام رو به رییسم گزارش میدادم. فردا روز مهمی بود و من دستم پر بود. این انرژیهای مشکوک، بالاخره داشت شناسایی میشد!
پشت اولین چراغ قرمز ایستادم.
به ساختمون روبهرو نگاه کردم، اونجا قبلاً چند بار نوسان انرژی داشتیم.
درست بالای اون قسمت ساختمون…
هنوز نگاهم به نقطۀ مورد نظر نرسیده بود که خشک شدم…
چیزی شبیه به یه خفاش غولپیکر از اون نقطه پرید…
خرید از فروشگاه اینترنتی 30بوک -
کیخسرو فرزند اسب
0کیخسرو در عدالت و شهامت سرآمد شاهان دیگر کیانی است و به نسبت از کیکاووس خوشنامتر است. زیرا کیکاووس در شاهنامه اعمالی موذیانه (از قبیل ندادن نوشدارو به رستم برای بهبودی سهراب) انجام میدهد اما کیخسرو به عنوان پادشاهی عادل و شجاع باقی میماند. در شاهنامه و همچنین متون پهلوی کیخسرو نمادی از یک شاهنشاه آرمانی است. دستور مرگ سیاوش را افراسیاب صادر میکند و کیخسرو انتقام پدر را از افراسیاب میگیرد. …
«کیخسرو فرزند اسب» داستانی از محمدرضا یوسفی درباره کیخسرو به روایت اسب سیاوش است. در اساطیر و حماسههای ایرانی و شاهنامه فردوسی، کیخسرو پسر سیاوش و فریگیس(فرنگیس) و نوه کیکاووس و افراسیاب و یکی از نامدارترین شهریاران و دلاوران است.
واژه کیخسرو به معنی «شاه نیکنام» است. کیخسرو در عدالت و شهامت سرآمد شاهان دیگر کیانی است و به نسبت از کیکاووس خوشنامتر است. زیرا کیکاووس در شاهنامه اعمالی موذیانه (از قبیل ندادن نوشدارو به رستم برای بهبودی سهراب) انجام میدهد اما کیخسرو به عنوان پادشاهی عادل و شجاع باقی میماند. در شاهنامه و همچنین متون پهلوی کیخسرو نمادی از یک شاهنشاه آرمانی است. دستور مرگ سیاوش را افراسیاب صادر میکند و کیخسرو انتقام پدر را از افراسیاب میگیرد.بخشی از کتاب:
سیاوش را دست و پا بسته میآوردند. افراسیاب پادشاه تورانزمین سوار بر اسب چنان تخته سنگی عظیم، چهره در کلاهخود پنهان کرده و نگاه میکرد. موهای بلند سیاوش در باد و غبار تاب میخورد. از گوشهی پایین لبش باریکهای خون جاری بود. او را به کاخ سیاوشگرد میبردند. ابرهای خشمگین در آسمان سر بر هم میکوبیدند. آسمان بیخورشید بود و مردم سیاوشگرد زار زار میگریستند… سیاوش سینه سپر کرد و به نقش نگارهای ستون های کاخ خیره شد.نویسنده: محمدرضا یوسفی
طراح جلد: سهیل دانش اشراقی
مدیرهنری: سپهر دانش اشراقیمراکز فروش کتابهای نشرموج
-
گرگ زاده 2
0گرگ زاده 2 نفرین خاموشی جلد دوم از داستان گرگ زاده نوشتهی الناز دادخواه نویسنده حوزه فانتزی است.
داستان گرگزاده از جایی شروع میشود که مایک تنها فرزند دِرِک آلفای گرگینههای مهتاب به سن قانونی رسیده و قرار است جانشین پدرش در گله شود، اما چیزی درون مایک است که او را از بقیه متمایز میکند، نفرینی که در رگ و پی او ریشه دوانده و سرنوشت نه تنها او بلکه تمامی گرگینههای مهتاب را تحت تاثیر قرار داده است.
در بین موجودات ماورایی که در بین ما انسانها زندگی میکنند گرگینهها به دو دسته تقسیم میشوند. گرگینههای مهتاب و گرگینههای سایه. اما تفاوتی که میان این دو دسته حاکم است از زمین است تا آسمان. گرگینههای مهتاب انسانهایی هستند که به خاطر نفرین شدن و گاز گرفتگی تبدیل شدهاند و یا از جفت گیری دو گرگینه مهتاب به دنیا آمده اند…اما گرگینههای سایه ذاتی تاریک و وحشی دارند، بی رحم و بدخو، زیرا آنها انسان نیستند، بلکه آنها گرگهایی هستند که جامه انسان به تن کردهاند… داستان گرگزاده از جایی شروع میشود که مایک تنها فرزند دِرِک آلفای گرگینههای مهتاب به سن قانونی رسیده و قرار است جانشین پدرش در گله شود، اما چیزی درون مایک است که او را از بقیه متمایز میکند، نفرینی که در رگ و پی او ریشه دوانده و سرنوشت نه تنها او بلکه تمامی گرگینههای مهتاب را تحت تاثیر قرار داده است. زمانیکه مایک نسبت به هرشخصی حسی از محبت یا علاقه در خود احساس کند مرگ به سراغ آن شخص می آید. زمانیکه لوسی دختری تازه وارد به دهکده وارد میشود عشقی ناخواسته میان او و مایک ایجاد می شود که مایک تصمیم میگیرد به دنبال راهی برای خنثی کردن نفرین درونش بگردد. اما آیا واقعا چنین نفرینی وجود دارد یا همه اینها زاده ذهن و تلقین سایرین هستند؟
با ورود تعدادی شکارچی که با هدف شکار گرگینهها پا به محدوده آنها نهادهاند داستان وارد فاز دیگری میشود…
در این جلد دوم با شروع عشق در قلب مایک و لوسی، اتفاق عجیبی میفتد، زخم طلسمی که بر شانه داشت رو به گسترش رفته و کمکم همه وجودش را فرا میگیرد. عشق برای هرکسی درمان باشد برای گرگینه جوان مانند سم است. هرچه قلبش بیشتر برای دخترک به تپش بیفتد جسمش زودتر تحلیل میرود. اما این همه ماجرا نیست، با پیدا کردن جاسوسی که درگله گرگینههای مهتاب رخنه کرده این حقیقت آشکار میشود که این نفرین نه تنها مایک را به کام مرگ میکشاند بلکه با مرگ مایک تمام گرگینههای مهتاب نیز میمیرند، مایک با درک این حقیقت تلخ، تصمیم میگیرد به دنبال گروه جادوگران تاریک رفته و شخصی که این طلسم را رویش نهاده پیدا کند
غافل از اینکه…بخشی از جلد 2 گرگ زاده نفرین خاموشی:
تاریکی بسان خیمهای بر جنگل سایه انداخته بود. سکوت محضی جنگل رو فراگرفته بود… نه صدای حیوانات، نه تپش قلبی و نه حتی صدای باد!
انگار این نقطه از جنگل جدای کل دنیا بود.
ناخودآگاه دستشو به سمت کتفش برد. میتونست گزگز زخمی رو که این مدت توی تکتک لحظات مثل باری روی دوشش سنگینی میکرد، احساس کنه.
حسش میکرد.اون یه جایی همین اطراف منتظر ایستاده بود. پشت این پردهی تاریک.بلاخره روز موعود رسیده بود. روز مقابله با چیزی که تمام عمر خودش و اطرافیانشو تحت تأثیر قرار داده بود.
امشب سرنوشت رقم میخورد،امشب با بانی این نفرین مواجه میشد…
امشب تقاص میگرفت…
تقاص تمام زجرهایی که کشیده، تقاص مرگ عزیزانش… امشب شب تسویه حساب بود.
«دنبال من میگردی؟»
صدایی رسا و محکم از پشت سر باعث شد به عقب برگرده. دستهاش مشت شد و دندوناشو روی هم سابید. صدا با لحنی تمسخرآمیز گفت:
«منتظرت بودم.»
خشکش زد…
انتظار هرکسی را داشت! هرکسی!
الی او…!خرید نسخه کاغذی گرگ زاده جلد 2 نفرین خاموشی
خرید نسخه کاغذی گرگ زاده جلد 1 شکارچیان مخفی
-
مجموعه نبرد خدایان – جلد چهارم
0جلد چهارم از مجموعه نبرد خدایان ( افسانه مار) به چاپ رسید
معرفی مجموعه نبرد خدایان
اگر دنبال یک کتاب فانتزی و حماسی خوب هستین به شما نبرد خدایان را پیشنهاد میکنیم.
ماجرای کتاب درست از اوج شروع میشود. سرزمینی گسیخته که خاندان پادشاهی کیانیها در آن دچار اختلاف و شکاف شدهاند و در یک سوی شکاف فرخ همایون، شاهنشاه کیانی ایستاده ودر سوی دیگر آمیستریس کیانی، میهن بانوی این سرزمین و دختر عموی پادشاه که به شدت با پسرعموی خویش مخالف است و خواهان مرگ و سرنگونی اوست قرار دارد. در میان این اختلافات شدید که به خونریزیهای هولناک ختم میشود، موجودی با لشکری مهیب به پشت مرزهای این سرزمین رسیده. همۀ پادشاهیها و کشورهایی که در مسیرش بودهاند را مغلوب کرده و به زیر فرمان خویش کشیده. او خود را انگره سار میخواند؛ فرستاده اهریمن روح پلیدیها در کالبد این جهانیش دمیده شده و او برانگیخته شده تا فرمان خدایش اهریمن را در جهان جاری کند و همۀ خدایان را از میان بردارد تا تنها اهریمن پرستیده شود.
بخشی از کتاب:
آن مار… نهاد و سرشتش از جادو بود. چیزی که انگار دنبالۀ اهریمن در جهان بود. سرشار از پلیدی و مرگ… هیچ کس تا کنون نتوانسته بود او را در همۀ زندگانی هزاران سالهاش در هم بشکند. اینک… درست در آن روز و آن دم که جهان در آستانۀ بزرگترین و واپسین نبرد جهان آزاد با آفرینش پلیدی ایستاده بود همۀ نیروهای اهریمنی در برابر همۀ مردمان باز میایستادند… او نیز فراخوانده شده بود… تا دوزخی از رنگ و نیرنگ و فریب و دسیسه بپردازد و فرمان خداوندگارانش را به سرانجام برساند. او باید یک خدا را میکشت و مردمان را بر سر یک ندانستن به قربانگاه در میآورد…
مار چنبرهاش را باز کرد. به سوی دری میرفت که از آن آمده بود. در آن سوی در به شوره زاری درون شد. همه جا تاریک بود. بانگ جانوران شب رو همه جا را برداشته بود. یک باره مار نیشهای زهر چکانش را در دل زمین فرو کرد. به ناگاه دروازهای در برابرش پدید دار شد. باز به جنبش در آمد و از دروازه گذر کرد. به گور دخمهای که انگار زیر زمین بود، درون شد. گور دخمه آن اندازه بزرگ و پر ستون بود که آغاز و انجامش به چشم نمیآمد. همچون غاری بود که در دل زمین کنده شده باشد… در آن دخمه هزار دیگ و آیینه بر پا بود. در برابر هر یک از آن دیگهای آهنین و مسی بسیار بزرگ، آیینهای بود… به هر دیگ از آن هزار دیگ چیزی پخته میشد و در هر آیینه رخسارۀ پیکرهای بود. مار از برابر هر یک که میگذشت یک باره رخساره به جنبش در میآمد. انگار هر یک مردهای به بند افتاده در درون آن مار بودند…
نویسنده: مرتضی رضایی
ویراستار: حاجیه اسحق بیگی
تصویر ساز جلد: سهیل دانش اشراقی
مدیرهنری: سپهر دانش اشراقی
گرافیست: نعیمه صنیعی -
مردمک های قرمز
0«مردمکهای قرمز» نوشتهی جیران ماهتابی(-۱۳۷۰) نویسنده معاصر و جوان ایرانی است. این کتاب رمانی فانتزی است که در ژانر وحشت نوشته شده است.
«مردمک های قرمز» داستان دختری ترکمن است که حدود سه قرن پیش، در شب نامزدیاش به طور اتفاقی بوسیله خون آشامی روس گزیده و از آن پس زندگی اش درگیر ماجراهای عجیبی می شود.
این رمان نخستین اثر ماهتابی است. ماهتابی در گفتوگوی اختصاصیاش با طاقچه، در خصوص نوشتن این کتاب میگوید که افسانههای قدیمی ترکمنصحرایی که در کودکی شنیده بوده، نقش بسزایی در رشد تخیل و شکلگیری داستانی فانتزی در ذهن او داشته است. این رمان با وجود آنکه فانتزی است اما زمینههای اجتماعی و تاریخی را نیز در خود دارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
چشمان مرد به طرز عجیبی سیاه بود. دندان های تیزش میدرخشید…
“جرن” نفس های مرد را روی گردنش احساس میکرد. بوی خون و عرق بینی اش را پر کرده بود…
و بعد گزشی که تمام اندامش را منقبض کرد. دندانهای تیز را در داخل گوشتش احساس میکرد. مانند کودکی، دست و پا زد اما هیچ فایدهای نداشت. احساس میکرد هرلحظه ممکن است قلبش از شدت درد منفجر شود. تلاشهای او کاملاً بیفایده بود و بدنش بهتدریج زیر دستان خونآشام تسلیم شد. احساس میکرد تمام وجودش مکیده میشود، چشمانش سیاهی رفت و جهان دور سرش چرخید. تنها چیزی که در ذهنش گذشت سالور بود. حالا که سالور مرده بود پس او هم باید میمرد. دنیا را بدون سالور نمیخواست و با این فکر، دست از تقلا کردن کشید. علیرغم دردی که داشت آرزو کرد که خونآشام تا آخرین قطرۀ خونش را بمکد، تا بمیرد… و درنهایت همه چیز سیاه شد.
-
نبرد خدایان – جلد اول
0نبرد خدایان (جلد اول؛ فرستاده اهریمن)
دنیای «نبرد خدایان»، دنیایی خلاق و زادهٔ ذهن نویسنده است. مرتضی رضایی، با قلم شیوای خود، دنیایی فانتزی را توصیف میکند و داستانی حماسی را در آن سرزمین نقل میکند. ماجرای کتاب، از سرزمینی شروع میشود که در معرض حملهٔ اهریمن قرار دارد:
«اینک چه باید کرد؟! او سر در راه این سرزمین دارد و اینگونه که تو و یارانت میگویید، هیچ لشکری تاب ایستادن در برابرش را ندارد. میخواهی چه کنی پدرام؟ پدرام از جا برخاست. به بزرگمهر نگریست: «پیروزی آسان نیست. باید چیزهای بیشتری بدانم. چیزهایی از بُندَهِش… از روز آفریدن جهان و… و از نبردهای فراموششده. اما اینجا نیز آنچه میجستم، نیافتم.» بزرگمهر نیز آشفته شده بود: «مگر در پی چه میگردی که همهٔ جهان را درمینوردی و آنچه میخواهی پیدا نمیکنی؟» پدرام کنار بزرگمهر ایستاد. پوستینه را به دستش داد: «سرزمینهای افسانهای!» دو دستش را بر میز نهاد. به میز مینگریست: «باید آن سرزمینها را یافت. دروازههای دوزخ در آنجا گشوده شدهاند. باید دریابم چگونه و چه هنگام آن سرزمینها فرو افتادهاند. سرزمینهایی که هیچ نشانی از آنها باز نمانده است. سرزمینهایی که پیدا نیست در کجای جهان بودهاند.»
اینها حرفهای آمیستریس کیانی، میهنبانوی سرزمین است. دخترعموی پادشاه که بسیار سرِ کینه و اختلاف با یکدیگر دارند. «انگرهتاش» فرستادهٔ نیرومندِ اهریمن، میخواهد به سرزمین آنها حمله کند و تمام خدایان را نابود کند تا فقط خدای خودش در این میان بماند. اما همهچیز، آنطور که انتظار پیش نمیرود. اختلافات میهنبانو و شاه، زمینساز خیانتی بزرگ میشود.
مجموعه نبرد خدایان:
1- فرستاده اهریمن – دانلود کتاب نبرد خدایان (جلد اول؛ فرستاده اهریمن)2- بامداد تاریک – جلد دوم نبرد خدایان ( بامداد تاریک)
3- مرگ خدایان – جلد سوم نبرد خدایان ( مرگ خدایان)
نویسنده: مرتضی رضایی
تصویرساز: سهیل دانش اشراقی
طراح جلد: آناهیتا آقایی
مدیرهنری : سپهر دانش اشراقی -
نقاب سرخ
0معرفی کتاب نقاب سرخ
نقاب سرخ اثر مهین منتظری داستانی جنایی درباره فردی است که قربانیان خود را به شیوه ضحاک ماردوش میکشد.
درباره کتاب نقاب سرخ
برای ایرانیان، ضحاک شخصیتی شناخته شده است اما درباره سرنوشت او پس از اسارت در کوه دماوند اطلاعاتی در دست نیست، آیا بی اطلاعی از سرنوشت او ریشه در رازهای سر به مهری دارد که روزی گشوده خواهند شد؟! در این کتاب مهرداد که با دوستش کامی قرار دارد، او را در کوچهای باریک به خون آغشته و مرده پیدا میکند. وقتی مهرداد را برای تحقیق و بازجویی به اداره پلیس میبرند، متوجه چیز عجیبی میشود. ظاهرا چند پسر جوان دیگر به شیوهای که کامی کشته شده، به قتل رسیدهاند. جانی پس از کشتن آن جوانها مغز آنها را تخلیه میکرده است….خواندن کتاب نقاب سرخ به علاقه مندان به داستان های جنایی و فانتزی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب نقاب سرخ
نقاب سرخی روی صورت ضحاک بود. به آرامی و با انگشتان بلند استخوانیاش نقاب سرخ را بالا کشید. چهرهی بسیار جذابی داشت و مهرداد از اینکه مردی به آن زیبایی هم زیست موجود وحشتناکی مثل مار شود، افسوس خورد. ریش ضحاک، گونههای استخوانیاش را پوشانده بود. موهای بلند و تابدارش به زانوانش میرسید. وقتی به جایگاه او رسیدند مهرداد بالای سر او تخته سنگهای کمینگاه آشنای خود را شناخت.
صدای ضحاک در غار پیچید: «آریاشا! محبوبم، برای من، برای یارانم چه آوردی؟»
«پادشاهی اژیدهاک بزرگ، تا جهان باد، برقرار باد!»
مهرداد شگفتزده شد. وقتی ضحاک هم آریانا را آریاشا صدا زد، انگار بدنش یخ زد. امید او به خیالی بودن آنچه در سفرش به اعماق دماوند دیده بود ناامید شد. دیگر فقط به نجات مردم شهر و سرزمینش فکر میکرد و نه نجات آریانا. زیرا او هزاران سال بود که در اسارت بود بی آنکه در کتابی آورده شده باشد.دانلود نسخه الکترونیکی نقاب سرخ
-
هاگوروسان
0هاگوروسان اثر نویسنده ژانر فانتزی دارن شان در نشرموج به چاپ دوم رسید
این کتاب از نویسنده مشهور ژانر وحشت دارن شان یک ماجراجویی هولناک برای یک نوجوان معمولی است که به شکل داستانی جادویی، کوتاه و تأثیرگذار نوشته شده است.
.
.زمانی که به هاگوروسان گفته شد که پیشکشی را برای ارواح به معبد بالای کوهستان مقدس ببرد حتی فکرش را هم نمیکرد که با یک اشتباه ساده و بچگانه زندگیش برای همیشه تغییر کرده و سرنوشت او را مجبور به پذیرش عواقبی دردناک و نامنصفانه کند…
آیا راهی برای مقابله با نفرین ارواح معبد در کوه مقدس وجود دارد…؟!این کتاب در نشرموج با ترجمه رضاکیامحمدی مترجم ژانرفانتزی به چاپ رسیده است.
برای تهیه این کتاب می توانید به مراکز فروش نشرموج، کتاب فروشی پنجره و کتاب فروشی آدمیت مراجعه کنید. -
هری پاتر و فرزند نفرین شده
0«هری پاتر و فرزند نفرین شده» نمایشنامهای اثر جان تیفانی و جک ثورن، براساس اصل داستان اثر جی. کی. رولینگ(-۱۹۶۵) تنظیم شدهاست. ماجرا از آنجا آغاز میشود که هری و دوستانش میانسال شده و ازدواج کردهاند و حالا به بدرقه فرزندان خود برای رفتن به هاگوارتز و ایستگاه معروف به نه و سه چهارم آمدهاند. آلبوس پسر هری، اولین سال تحصیلی خود را آغاز کرده است:
(ایستگاهی شلوغ و پر ازدحام. پر از آدم هایی که هرکدام می خواهند جایی بروند. در میان فشار و شلوغی، دو قفس بزرگ روی دو چرخ دستی سنگین تلق و تلوق می کنند. دو پسر هل شان می دهند، جیمز پاتر، آلبوس پاتر و مادرشان جینی که به دنبال آنها می رود. مردی سی و هفت ساله (هری)، دخترش لی لی را روی شانه هایش گذاشته.)
آلبوس: پدر، اون همش همینو میگه.
هری: جیمز، ولش کن.
جیمز: من فقط گفتم اون ممکنه توی «اسلیترین» باشه و ممکنه که… (چشم غره پدرش به او) خیلی خب.
آلبوس (به مادرش نگاه میکند): شما بهم نامه می نویسید، مگه نه؟!
جینی: هر روز… اگه ازمون بخوای.
آلبوس: نه. هرروز نه. جیمز میگه بیشتر افراد فقط ماهی یه دفعه از خونه نامه می گیرن. من نمی خوام که…
هری: پارسال برای برادرت سه بار در هفته نامه می نوشتیم.
آلبوس: چی؟ جیمز!
(آلبوس با نگاهی متهم کننده به جیمز می نگرد.)
جینی: آره. می تونی هر چیزی رو که اون درباره ی هاگوارتز بهت میگه باور نکنی. برادرت دوست داره شوخی کنه.
جیمز (با پوزخند): الان می تونیم بریم، لطفاً؟
(آلبوس به پدرش نگاه می کند… سپس به مادرش.)
جینی: همه ی کاری که باید انجام بدید اینه که مستقیماً بین سکوی نه و ده توی دیوار قدم بذارید.
دانلود کتاب هری پاتر و فرزند نفرین