Description
+ جای خالی دست از مچ به پایین مشهود بود .
کنارش روی تخت که نشستم ، تکون خفیفی خورد و چشمانش باز شد . نگاهش مستقیم روی من خیره موند . چندبار پلک زد تا تصویر براش واضح بشن .
برق تو چشم هاش ترسناک بود …
سرد
مثل آدمی که همه چیزش رو از دست داده باشه!
Reviews
There are no reviews yet.