-
پرنیان شب
0برشی از کتاب :
از بین پرده اتاق دیدمش حق با سیامند بود خالکوبی دقیقاً همون بود اما روتن یه دختر؟ از رفتارش مشخص بود هیچی نمیدونه چندبار موهای مشکیش رو کنار زد و به خالکوبی تو آینه خیره شد. حتی روی خالکوبی دست کشید، اما چطوری ممکنه هیچی ندونه؟! باید میفهمیدم اینجا خونه کیه از رو درختی که بودم آروم پایین پریدم پیرمردی که داشت از کوچه رد میشد با تعجب نگاهم کرد لبخندی زدم و به سمت ماشین .رفتم از رانندگی تو شلوغی متنفرم، اما تو روز روشن چاره دیگه ای نیست زنگ زدم به سیامند، مهم نیست که دختره مهم اینه حالا که بعد از این همه سال کسی پیدا شده که این خالکوبی رو داره اون باید مال ما بشه.
-
توکا پرنده کوچک
0خواب ها واقعی می شوند و رویاها به حقیقت تبدیل می شوند.سایه ها بیدار خواهند شد و ناجی واقعی فرا می رسد.توکا پرنده کوچک،یک فانتزی عاشقانه و رازآلود از قلمرو پادشاهی سایه هاست .
خیلی سخته که دیده بشی، اما در یادها نمونی.مثل یک خیال گمشده از جلوی چشم آدم ها بگذری و محکوم به زندگی در فراموشی باشی، درست مثل زندگی توکا!
دختری که خواب هایی عجیب و شبیه به واقعیت میبینه! دختری که ناخواسته به آینه ی کتابخونه برخورد میکنه و با این اتفاق سر از دنیای جدیدی در میاره!دنیایی که اونو بین دو مرد قرار میده،مردی از قلمرو سیاه سایه و مردی از قلمرو سبز… جایی که سالها قبل مادرتوکا از اون جا اومده بود … -
دخترهزارساله
0سال ۱۰۲۳ ربکا دختری که در خانوادهای فقیر با فلاکت و سختی زندگی میکرد، نیمه های شبی طوفانی در آستانه هجده سالگی برای آوردن آب به جنگل فرستاده میشه. در بین طوفان و بارون مسیرش رو گم میکنه، خسته و زخمی چشمهای درخشان و عجیب پیدا میکنه. بعد از نوشیدن از آب چشمه هدهدی مقابلش ظاهر میشه.
«چشمهی حیات هر هزار سال یکبار بر روی زمین ظاهر میشود. هربار در نقطهای از این گیتی پهناور…کسی که در این شب از چشمه آب بنوشد دچار سحر چشمه خواهد شد. تو محکومی به زندگی تا زمانی که چشمه باری دیگر در این گیتی ظاهر شود. تو محکومی به هزارسال زندگی بدون پیری، بدون بیماری…هزار سال…نه کمتر و نه بیشتر…»
هزار سال عمر…
موهبت یا مجازات؟
سال ۲۰۲۳
سه ماه مونده به پایان عمری هزار ساله و طولانی
ربکا خودش رو برای پذیرش مرگ آماده کرده
اما سفری روی دریا همه چیز رو عوض میکنه.
دست تقدیر مردی رو سر راهش قرار میده که دیدنش باعث زنده شدن تمام خاطراتش میشه.دختر هزار ساله
داستانی عاشقانه تاریخی و فانتزیه
همراه صفحات کتاب در تاریخ قدم خواهیم زد
جنگ های صلیبی رو با چشم های خودمون خواهیم دید، درد روزهای طاعون و وبا رو حس خواهیم کرد و روشنایی و نور عشق رو از پشت ابرهای تیره پیدا میکنیم. -
کوازار (1)(فرشتگان و شیاطین)
0سوار ماشینم شدم و درها رو قفل کردم. این منطقه خیلی امن نبود و این ساعت حسابی خلوت و خطرناک میشد. راه افتادم؛ حداقل از اوج ترافیک گذشته بود و زودتر به خونه میرسیدم.
در دو سال گذشته هیچوقت زودتر از ساعت 7 عصر خونه نبودم و باورم نمیشد حالا بعد از دو سال کدنویسی و تلاش شبانهروزیم، داشت جواب میداد. یه شبکۀ کامل درست کرده بودم که نوسان انرژیِ هرجای شهر رو میتونست ردیابی کنه. از نظر خودم شاهکار بود؛ اما فردا باید کارهای دو ماه گذشتهام رو به رییسم گزارش میدادم. فردا روز مهمی بود و من دستم پر بود. این انرژیهای مشکوک، بالاخره داشت شناسایی میشد!
پشت اولین چراغ قرمز ایستادم.
به ساختمون روبهرو نگاه کردم، اونجا قبلاً چند بار نوسان انرژی داشتیم.
درست بالای اون قسمت ساختمون…
هنوز نگاهم به نقطۀ مورد نظر نرسیده بود که خشک شدم…
چیزی شبیه به یه خفاش غولپیکر از اون نقطه پرید…
خرید از فروشگاه اینترنتی 30بوک -
کوازار2(پسر اهریمن)
0رمان کوازار، سه گانهای از دنیای فرشتگان و شیاطین است، داستان ساتی، دختری که برای همکاری در پروژه ردیابی نوسانات انرژی وارد عمارتی مرموز میشود و پرده از راز مخوفی بر روی زمین بر میدارد. در جلد اول خواندیم نبرد بین فرشتگان سقوط کرده و اهریمن به سر انجام رسید است. کوازار به دست ساتی، این دختر زمینی، باز شده و اهریمن به جهنم فرستاده شده، اما دو رگههای شیاطین همچنان روی زمین باقی مانده اند…
-
کوازار3(خون شوم)
0کتاب کوازار داستان ساتی و سارا دو خواهر هستند که با هم در یک خانه زندگی میکنند و پدر و مادرشان را طی ۲ سال گذشته ازدستدادهاند. ساتی برنامهنویس است و در یک شرکت کار میکند. اول از کارش ناراضی است؛ اما وقتی قرار میشود دربارهٔ پروندهای خاص کار کنند نظرش تغییر میکند. سالها نوسانات برق در قسمتهای مختلف و عجیب شهر رخ میدهد. نوساناتی از انرژی که هیچ توجیه علمی ندارد، اما به هم مربوط است. این نوسانات مسیر نامرئی مشترکی دارد که نقاط خاصی را به هم مربوط میکند. ۲ سال کدنویسی و تلاش شبانهروزی ساتی جواب داده است و توانسته است یک شبکهٔ کامل درست کند که نوسان انرژی هرجای شهر را ردیابی کند. اما اوضاع ساده نیست. او وارد ماجرایی پیچیده و خطرناک شده است که ممکن است از آن سالم بیرون نیاید.