قسمتی از تاریک روشنا

کتاب تاریک روشنا اولین داستان بلند علمی تخیلی ایرانی با درون مایه معنوی و اسطوره ای نوشته آرمان آرین است که پیش از این توسط نشر قطره به چاپ رسیده بود. اما ازین پس با ویرایش ادبی در نشر موج به چاپ خواهد رسید.

داستان تاریک روشنا در آینده بسیار دور به وقوع می پیوندد. مردمانی که دیگر مثل ما نیستند و به باور های ما اعتقادی ندارند. زندگی که در پیش دارند ، آمال آرزوی دانشمندان امروز است. همه چیز با معیار علم سنجیده می شود حتی انسانیت.
کتاب با جملات زیر شروع می شود.
” “توی آینه به خودم نگاه می‌کنم …
من هستم، عرق‌کرده و پریشان و می‌دانم که خواب در خوابم. می‌دانم که به زودی بیدار خواهم شد و این خواب تلخ و سنگین را در آزمایشگاه از بخش یادمانده‌های ذهنم پاک خواهم کرد … اما وقتی توی آینه‌ی بزرگ دیواری نگاه می‌کنم، می‌بینم که هنوز آن مرد پشت سرم ایستاده و به همان حالتی‌ست که قبلا هم او را همان‌طور دیده‌ام. غرق در اندیشه، پشت به من و سه رخ!
چهره‌اش مشخص و واضح نیست، اما هیبتش عجیب و به یادماندنی‌ست.
چیزی نیست که هرگز بشود او را از ذهن بیرون کرد و من با خودم در خواب می‌گویم بعید است حتی بشود او را در زیر دستگاه “خواب پاک کن” هم از یاد برد!
به سرعت برمی‌گردم تا به‌جای تصویرش در آینه خود او را ببینم اما اتاق خالی‌ست و هیچ‌کس جز من آن‌جا نیست …”

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *