ادبیات فانتزی چیست و چرا دوستش داریم؟

عضی‌ها معتادش شده‌اند و هرچه فیلم و کتاب فانتزی و جادویی و عجیب باشد می‌خرند و اصلا به غیر از آن را داخل ادبیات حساب نمی‌آورند.

 

در دنیا لابد شنیده‌اید که به خاطر منتشر شدن یک اثر جدید از این‌گونه ادبی، پشت در کتابفروشی‌ها صف می‌کشند. اینجا هم خیلی‌ها منتظرند مترجمی کار تازه‌ای در این سبک را ترجمه کند و زود آن را بخرند، اما راستی ادبیات فانتزی چیست که خیلی‌ از نسل سومی‌ها دربه‌در دنبالش هستند؟

ادبیات فانتزی، یک‌گونه‌ ادبی است که در آن از جادو و دیگر اشکال فراطبیعی، به عنوان عنصر اولیه طرح و توطئه، درونمایه یا فضای داستان استفاده می‌شود. در این سبک، قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود و موجودات ناموجود تصویر می‌شوند. این نوع ادبی معمولا شامل حوادث خارق‌العاده و موجودات خیالی است. ویژگی اصلی ادبیات فانتزی، داشتن عناصر خیالی در فضایی خاص است؛ فضایی که منطق و قوانین خاص خود را دارد که متفاوت با منطق عادی است و داستان آن قوانین را نمی‌شکند. در این ساختار، هر مکانی برای عناصر خیال‌پردازی ممکن است، شاید این مکان مخفی باشد یا در جهان ظاهرا واقعی ما رخنه کرده باشد یا شاید کاملا در دنیایی خیالی رخ بدهد. در هر اثری، عناصر نه فقط باید از قوانین پیروی کنند بلکه به دلیل انسجام طرح و توطئه، داستان باید شامل محدودیت‌هایی باشد تا به قهرمانان و تبهکاران داستان اجازه بدهد با هم بجنگند. عناصر جادویی باید بی‌قید و بند استفاده نشوند وگرنه ساختار داستان از بین می‌رود.

با این که ادبیات فانتزی به شکل مدرن کمتر از 2 قرن عمر دارد، در ادبیات کهن می‌توان ردپای آن را یافت. عناصری که این‌گونه ادبی و زیرگونه‌های آن را ساختند احتمالا با حماسه گیلگمش و اولین نوشته‌های بشر آغاز می‌شوند که بخشی از بزرگ‌ترین و مشهورترین آثار ادبیات جهان هستند.

 

فانتزی‌های جدید

با این‌که خیلی‌ها ادبیات فانتزی را خاص بچه‌ها می‌دانند، اما این گونه بعدها به ادبیات بچه‌ها راه پیدا کرد. چون برای کودکان و نوجوانان فانتزی جذاب است، نویسندگانی که تمایل داشتند در این‌گونه ادبی بنویسند، وادار شدند اثرشان را با خیالپردازی کودکان تطبیق بدهند. مثلا ناتانیل هاوثورن کتاب‌های بسیاری نوشت که به فانتزی تمایل داشتند، اما در کتاب شگفت‌انگیز برای پسرها و دخترها که برای کودکان و نوجوانان بود کاملا به این سبک نوشت. تا چند سال، این باعث شده بود که بسیاری از کارهای خیالپردازی، حتی ارباب حلقه‌ها در ادبیات کودکان طبقه‌بندی شود.

 

فانتزی دنیای خودمان

در 1950 ادبیات «شمشیر و جادوگری» خوانندگان زیادی پیدا کرده بود، زیرا کتاب‌های «کنان بربر» نوشته رابرت ای. هووارد و ال. اسپراگ دی کمپ و «فافرد و موشگیر خاکستری» نوشته فریتز لایبر به موفقیت بسیاری دست یافته بود، اما ظهور خیالپردازی والا و بیشتر از همه محبوبیت‌ «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» اثر جی. آر.آر تالکین در دهه 60 میلادی، فانتزی را وارد ادبیات اصلی کرد. مجموعه‌های دیگر مثل «سرگذشت نارنیا» نوشته سی اس لوئیس و «دریا ـ زمین» نوشته اورسلا لوگویین، به محبوبیت این‌گونه استحکام بخشید.

حالا محبوبیت این‌گونه ادبی در قرن 21 هم ادامه پیدا کرده و پرفروش بودن کتاب‌های هری ‌پاتر نوشته‌ جی. کی. رولینگ این را نشان می‌دهد. چندین برداشت سینمایی از کتاب‌های فانتزی هم در دوران ما به موفقیت‌های خیلی زیاد دست یافتند که از همه مشهورتر سه‌گانه ارباب حلقه‌ها به کارگردانی پیتر جکسون است.

 

چرا فانتزی می‌خوانیم؟

چرا جوان‌های نسل سومی، به این‌گونه ادبی علاقه ویژه‌ای دارند و آن را با جدیت دنبال می‌کنند؟ این سوالی است که از خود شما پرسیده‌ایم و این طور جواب شنیده‌ایم:

«این‌که می‌توانیم از مصیبت‌های زندگی واقعی دور شویم و برای چند لحظه این دنیا را ترک کنیم و برویم در یک دنیای دیگر، به نظر من واقعاً لذتبخش است. کتاب‌های فانتزی موضوع‌های جدیدتری نسبت به کتاب‌های معمولی دارند و کلا هیجانشان بیشتر است.» یکی دیگر از نسل سومی‌ها هم گفته: «من شخصا فانتزی می‌خوانم، چون در داستان‌های فانتزی تخیل بیشتری به کار گرفته می‌شود، دنیای جدید و متفاوتی ترسیم می‌شود با ساکنان جدید، اتفاق‌های متفاوتی می‌افتند و شخصیت‌ها، موجودات و چیزهایی در داستان‌های فانتزی وجود دارند که ما انتظار نداریم هر روز دور و بر خودمان ببینیمشان. فکر می‌کنم همین ایده‌های جدید هستند که ما را جذب می‌کنند. ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند! من ترجیح می‌دهم به جای این که داستان‌های عاشقانه‌ای را بخوانم که می‌دانم آخرشان چه می‌شود (یا به هم می‌رسند یا نه دیگه!) داستانی را بخوانم که نتوانم آخرش را پیش‌بینی کنم.»

اما اگر اهل مرور کتاب‌های قدیمی‌تان هستید، ممکن است شما هم دچار مشکل این دوست‌تان بشوید: «به نظر من یکی از خوبی‌های کتاب‌های فانتزی این است که هیچ محدودیتی برای نویسنده وجود ندارد، یعنی نویسنده هر چه دلش می‌خواهد، می‌نویسد و کاری به قانون طبیعت ندارد. تنها مشکل اینجور کتاب‌ها از نظر من این است که خواندن مجدد آنها آن هیجان اولیه را به دنبال ندارد. البته شاید برای بعضی‌ها دوره کردن کتاب‌های فانتزی جالب باشد، اما برای من که یکی از طرفداران کتاب‌های فانتزی هستم، جذابیتی ندارد.»
عذرا جوانمردی

تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان
http://article.tebyan.net

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *