گرگ زاده 2
گرگ زاده 2 نفرین خاموشی جلد دوم از داستان گرگ زاده نوشتهی الناز دادخواه نویسنده حوزه فانتزی است.
داستان گرگزاده از جایی شروع میشود که مایک تنها فرزند دِرِک آلفای گرگینههای مهتاب به سن قانونی رسیده و قرار است جانشین پدرش در گله شود، اما چیزی درون مایک است که او را از بقیه متمایز میکند، نفرینی که در رگ و پی او ریشه دوانده و سرنوشت نه تنها او بلکه تمامی گرگینههای مهتاب را تحت تاثیر قرار داده است.
در بین موجودات ماورایی که در بین ما انسانها زندگی میکنند گرگینهها به دو دسته تقسیم میشوند. گرگینههای مهتاب و گرگینههای سایه. اما تفاوتی که میان این دو دسته حاکم است از زمین است تا آسمان. گرگینههای مهتاب انسانهایی هستند که به خاطر نفرین شدن و گاز گرفتگی تبدیل شدهاند و یا از جفت گیری دو گرگینه مهتاب به دنیا آمده اند…اما گرگینههای سایه ذاتی تاریک و وحشی دارند، بی رحم و بدخو، زیرا آنها انسان نیستند، بلکه آنها گرگهایی هستند که جامه انسان به تن کردهاند… داستان گرگزاده از جایی شروع میشود که مایک تنها فرزند دِرِک آلفای گرگینههای مهتاب به سن قانونی رسیده و قرار است جانشین پدرش در گله شود، اما چیزی درون مایک است که او را از بقیه متمایز میکند، نفرینی که در رگ و پی او ریشه دوانده و سرنوشت نه تنها او بلکه تمامی گرگینههای مهتاب را تحت تاثیر قرار داده است. زمانیکه مایک نسبت به هرشخصی حسی از محبت یا علاقه در خود احساس کند مرگ به سراغ آن شخص می آید. زمانیکه لوسی دختری تازه وارد به دهکده وارد میشود عشقی ناخواسته میان او و مایک ایجاد می شود که مایک تصمیم میگیرد به دنبال راهی برای خنثی کردن نفرین درونش بگردد. اما آیا واقعا چنین نفرینی وجود دارد یا همه اینها زاده ذهن و تلقین سایرین هستند؟
با ورود تعدادی شکارچی که با هدف شکار گرگینهها پا به محدوده آنها نهادهاند داستان وارد فاز دیگری میشود…
در این جلد دوم با شروع عشق در قلب مایک و لوسی، اتفاق عجیبی میفتد، زخم طلسمی که بر شانه داشت رو به گسترش رفته و کمکم همه وجودش را فرا میگیرد. عشق برای هرکسی درمان باشد برای گرگینه جوان مانند سم است. هرچه قلبش بیشتر برای دخترک به تپش بیفتد جسمش زودتر تحلیل میرود. اما این همه ماجرا نیست، با پیدا کردن جاسوسی که درگله گرگینههای مهتاب رخنه کرده این حقیقت آشکار میشود که این نفرین نه تنها مایک را به کام مرگ میکشاند بلکه با مرگ مایک تمام گرگینههای مهتاب نیز میمیرند، مایک با درک این حقیقت تلخ، تصمیم میگیرد به دنبال گروه جادوگران تاریک رفته و شخصی که این طلسم را رویش نهاده پیدا کند
غافل از اینکه…
بخشی از جلد 2 گرگ زاده نفرین خاموشی:
تاریکی بسان خیمهای بر جنگل سایه انداخته بود. سکوت محضی جنگل رو فراگرفته بود… نه صدای حیوانات، نه تپش قلبی و نه حتی صدای باد!
انگار این نقطه از جنگل جدای کل دنیا بود.
ناخودآگاه دستشو به سمت کتفش برد. میتونست گزگز زخمی رو که این مدت توی تکتک لحظات مثل باری روی دوشش سنگینی میکرد، احساس کنه.
حسش میکرد.اون یه جایی همین اطراف منتظر ایستاده بود. پشت این پردهی تاریک.بلاخره روز موعود رسیده بود. روز مقابله با چیزی که تمام عمر خودش و اطرافیانشو تحت تأثیر قرار داده بود.
امشب سرنوشت رقم میخورد،امشب با بانی این نفرین مواجه میشد…
امشب تقاص میگرفت…
تقاص تمام زجرهایی که کشیده، تقاص مرگ عزیزانش… امشب شب تسویه حساب بود.
«دنبال من میگردی؟»
صدایی رسا و محکم از پشت سر باعث شد به عقب برگرده. دستهاش مشت شد و دندوناشو روی هم سابید. صدا با لحنی تمسخرآمیز گفت:
«منتظرت بودم.»
خشکش زد…
انتظار هرکسی را داشت! هرکسی!
الی او…!
خرید نسخه کاغذی گرگ زاده جلد 2 نفرین خاموشی
خرید نسخه کاغذی گرگ زاده جلد 1 شکارچیان مخفی
Reviews
There are no reviews yet.